آموزش سلامت فردی با تکنیک سلام

  

  • کارگاههای تکنیک سلام

1 - شناخت ابعاد سلامت

2 - اطمینان قلبی و آرامش ذهن برای:

کاهش اضطراب، بیقراری، افسردگی، پرخاشگری

3 - تغذیه سالم و پاکسازی درون

4 - مهارت شاد زیستن و افزایش شادی و نشاط در زندگی

5 - افزایش میزان رضایتمندی در زندگی

6 - شادابی چهره

 

     " تکنیک  سلام "

 

بیاییم این چند صباح عمر کوتاهی که داریم،  زندگی کنیم. واگر عمر دیگری به ما بخشیده شد آن را صرف کارهای مهمتری نمائیم.

                                                              

   هنر زندگی نزد واقع بین هاست

 

کسی که واقع بین است، زندگی خود را در همان شرایطی که هست قبول می کند، با مشکلاتش مبارزه کرده، و همواره در اصلاح معایب آن خواهد کوشید. چنین کسی می تواند از زندگی لذت هم ببرد. آنهایی که در خارج از زندگیشان دنبال خوشبختی می گردند و همواره بی هیچ زحمتی منتظرند تا در آینده زندگی عجیب و غریب برایشان شروع شود، هیچ وقت از زندگی لذت نمی برند، آینده هم برای اینها بهتر از گذشته نیست. اینها هیچ وقت مشغول زندگی کردن نمی شوند، بلکه وقت تلف می کنند تا عمرشان به سر آید. زندگی حق کسانی است که بلدند در شرایط خودشان و با داشته های خودشان خوشبخت باشند. کسی که برای خوشبخت بودن شرایطی تعیین نکرده باشد در هر موقعیتی می تواند خوشبخت باشد. زندگی زیباست این ما هستیم که تعریف زیبایی را عوض کرده ایم.

پس ما تصمیم گرفته ایم که زندگی شاد، آرام، زیبا همراه با احساس خوشبختی داشته باشیم، و از بدنیا آمدنمان خشنود باشیم و لذت ببریم، اما چگونه؟

اطراف ما پر از استرس و اضطراب، تشویش و نگرانی است که جسم و روان و حتی روح ما را آزرده کرده، برای هر کاری که می خواهیم انجام دهیم دغدغه ای داریم و این دغدغه هاست که ذهن و روان ما را تحت فشار قرار می دهد. استرس زاهایی که به برکت- یا نکبت شهرهای بزرگ در اطراف ما وجود دارند مانند شلوغی، سر و صدا، سرعت و محرک هایی با تاثیرگذاری زیاد، مشاغل پرتحرک و استرس زا که بایستی در رقابت و مبارزه جویی با دیگران باشیم. وقایعی مانند جواب کردن صاحب خانه و اسباب کشی در موقع تعویض خانه، سوار شدن به هواپیما، شرکت در یک مصاحبه، امتحانات هر روزه درمدارس و دانشگاه ها، مرگ عزیزان بالخصوص فرزند، جدایی و طلاق، اخراج از کار، بازنشتگی، بارداری، استرس ازدواج کردن و یا نکردن، در گیری با روسا و کارفرمایان، قروض و بدهی ها، گرفتن وام برای گرفتاری های عدیده و باز پرداخت آن و ... این ها و موارد دیگری از این دست از موضوعات استرس زا و پر تنشی است که در زندگی روزمره خود با آن مواجه هستیم.

 

استرس مهم ترین عامل ایجاد کننده بیماری های کشنده و علیل کننده در جهان است.

 

در چنین شرایطی، مجموعه ای از علائم، مانند عرق کردن شدید، گرم و سرد شدن بدن، تند شدن تنفس، درد معده، گرفتگی عضلانی، افزایش ضربان قلب و تپش، کرختی و بیحسی بخشی از بدن، پریشان خاطری، حواس پرتی و ....... پدید می آیند.

اگر این علائم شدت و قدرت بیشتری پیدا کنند، ممکن است به بروز یک یا چندی از بیماری های زیر بیانجامد:

  • علائم و نشانه هایی شبیه سرما خوردگی
  • دردهایی در قسمت های مختلف بدن
  • برخی از بیماریهای پوستی
  • دردهایی شبیه روماتیسم
  • اسپاسم های عصبی
  • پرفشاری خون
  • بیماری قند
  • میگرن
  • آسم
  • اسهال
  • وسواس
  • افسردگی
  • و بسیاری از بیماری های روان تنی

 

خودتان را با سوالات زیر بیازمایید، آیا شما:

  • احساستان را در خود می ریزید؟
  • اغلب احساس نا آرامی می کنید؟
  • با فشار و تاکید سخن می گویید؟
  • غالبا اخم کرده و ترشرو هستید، دستها را مشت کرده و دندان هایتان را به یکدیکر می سایید؟
  • از رقابت لذت می بریید؟
  • همواره برای برنده شدن مبارزه می کنید؟
  • اغلب ناراحت و یا عصبانی هستید؟
  • از اینکه در بانک و یا رستوران منتظر بمانید عصبانی می شوید؟
  • ترجیح می دهید کارتان را خودتان انجام دهید تا اینکه منتظر دیگری شوید تا آن را برای شما انجام دهد؟
  • از اینکه کاری را ناتمام رها کنید متنفر هستید؟
  • آیا احساس می کنید زمان بسرعت می گذرد؟
  • حتی در زمانی هم که مشغول غذا خوردن هستید، مایلید برخی از کارهایتان را همزمان انجام دهید؟
  • دوست دارید تند و سریع راه رفته و با خود حرف بزنید؟
  • آیا در طول روز به دفعات به ساعت خود نگاه می کنید؟
  • آیا همیشه زودتر به به محل قرار می رسید؟
  • بندرت پس از صرف غذا بر سر میز باقی می مانید؟
  • جملات و حرفهای دیگران را شما تمام می کنید؟
  • تلاش می کنید که دیگران سریعتر به نتیجه گیری برسند؟
  • دائما موبایل تان را چک می کنید؟
  • اطلاعات خود را فقط از طریق تیتر روزنامه ها، از گروه های مختلف و یا دیگر اپلیکیشن ها دریافت می کنید؟

اگر جواب شما به تمام یا اکثر این سوالات " آری " بوده باشد، معنایش این که نیست که شما مبتلا به بیماری های خطرناک شده اید، بلکه این مفهوم را می رساند که شما سرعت زیادی را در زندگی انتخاب کرده اید و در این عصر، " سرعت " همانند طاعونی گریبانگیر همه جامعه شده است. در این شرایط، شما هم مانند همه ما واقعا نیاز دارید که نحوه " آرامش یافتن " را فرا بگیرید.

 

برای رسیدن به اطمینان قلبی وآرامش ذهن چه کنیم؟

 

ما نیاز داریم که با روشی ساده و موثر به اطمینان قلبی وآرامش ذهنی دست پیدا کنیم و سـطـح سـلامتی خـود را بـهـبـود بـخـشیـم. بـرای ایـن مـنظور (" تکنیک سلام " Salaam Technique ) به عنوان روشی سودمند و آسان برای پیشگیری و درمان استرس، اضطراب، تشویش و نگرانی و اطمینان قلبی توصیه می شود.

"تکنیک سلام " چیست؟

"تکنیک سلام " روشی است برای اطمینان قلب و آرامش ذهن که از هزاران سال قبل وجود داشته است و روش جدید و بدیعی نیست، تنها تفاوتی که دارد اینستکه ما در مراقبه ای که انجام می دهیم از کلمه " سلام " که نام شریف خداوند است و معنای آن صلح، آرامش و سلامتی است برای نفی خواطر و هجوم افکار استفاده می کنیم.

  • اطمینان قلبی سلام

حال اگر بخواهیم به اطمینان قلبی دست پیدا کنیم، فقط یک راه وجود دارد و راه دیگری برای اطمینان قلب وجود ندارد و این راه را هـم خـداونـد با جـمله تنها یاد خدا اطمینان بخش قلب ها است" الا بذکرالله تطمئن القلوب " به ما نشان داده است .

خداوند در جایی دیگر می فرماید " الله "را بخوانید یا رحمان و یا رحیم و یا هر اسم دیگر خدا را، همه اسماء نیکو هستند در نتیجه ما در مراقبه ای که انجام می دهیم از " سلام"  که ششمین نام خداوند است و معنی ظاهری آن صلح، آرامش و سلامتی است، استفاده می کنیم.اما آنچه که حائز اهمیت است ذکر خدا است مفهوم ذکر در اینجا چیست؟ آیا فقط با تکرار کلمه الله یا سلام و یا هر اسم دیگر خداوند نتیجه حاصل می شود؟ قطعا اینطور نیست . ذکر در اینجا یعنی به یاد دائمی خدا بودن و حس حضور همیشگی او را داشتن، که او می بیند و می شنود و در همه جا، همه وقت و در همه لحظه ها حاضر است و اگر از او چیزی بخواهیم، صلاح بداند می دهد و اگر نداند نمی دهد و کلیه اـورات خود را بـه او تفویض کـردن.

" وافوض امری الی الله " ، هر اتفاقی که در زندگی ما می افتد همه را از جانب او دانستن، اینجا است که اطمینان قلبی حاصل می شود.  مثال های زیادی وجود دارد، پیامبرانی همچون ایوب که به سخت ترین مرض ها دچار شدند و یا یـحیی نبـی  که بـا اره او را به دو نیـم نمودنـد و همـچون جرجـیس پیغمبر که بـعد از سخت ترین  شکنجه ها و کندن پوست بدنش در نهایت با میخی که در سر او فرو کردند جان سپرد و یا بسیاری دیگرکه فرزندانشان دچار حادثه و مرگ شدند ولی آنها با لبخند و آرامش کامل با آن روبرو شده و می گفتند " آنچه خداوند دوست می دارد ما دوست می داریم وتسلیم رضای او هستیم " و در نتیجه باور داشتند که اطمینان قلبی هدیه ای آسمانی است که خدا آن را به مومنان ارزانی می دارد. لذا برای بدست آوردن اطمینان قلبی تنها همین یک راه وجود دارد و اساتید بزرگوار اخلاق برای بدست آوردن اطمینان قلبی مراحل ذیل را طی می نمودند:

الف – اجرای دستورات اخلاقیفرزانگان،  دستورات اخـلاقـی که خـداونـد و پیـامـبران او داده انـد در عـمـل اجـرا می کردند.

ب - اجرای مراقبه – فرزانگان، روزی نیم ساعت در مکانی خلوت نشسته و مراقبه می کردند ( دستورات اخلاقی و چگونگی مراقبه در قسمتهای بعدی شرح داده شده است) بخاطر داشته باشیم، آرامـشی که از طـریق اطمینـان قلـبی بدست می آیـد مافوق سـایر روش هاست. زیرا با پیدا کردن اطمینان قلبی، آرامش را نیز بدست خواهیم آورد.

  • آرامش ذهنی سلام

 اما راه دیگر بدست آوردن آرامش، از طریق همآهنگی ذهن، بدن و قلب است.  مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که انسان دارای سه بعد منبع انرژی است. بدن، دیگری ذهن و سومی قلب. در نقطه ای که این سه با هم تلاقی کرده و به هم می پیوندند، پدیده جدیدی که برآیند نقطه تلاقی است و ما آن را " آرامش سلام " می نامیم بوجود می آید.

این سه جریان در همه انسان ها وجود دارد اما آنها بهم پیوسته نیستند و هر یک در مسیری متفاوت حرکت می کنند و هدف از ارائه تکنیک " آرامش سلام " اینست که با استفاده از این روش، نیروها بهم پیوسته و با هم همآهنگ شوند لذا ابتدا مقصود خود را از ذهن ، بدن و قلب روشن ساخته و سپس اثرات آنها را بر یکدیگر شرح می دهیم.

 

 ذهن انسان

ذهن انسان همچون اقیانوسی عظیم از انرژی، شعور و آگاهی است. ذهن را می توان معیاری برای بیماریهای جسمی و روانی دانست به عبارتی انحراف از سلامتی، زیرا ذهن نتیجه ارتباط شعور فرد باشعور کل است و ذهن ناهنجار، ذهنی است که شعور آن از حالت تعادل با شعور کل منحرف شده باشد، به عبارتی می توان گفت که علت بیماری جسم و روان انحراف شعور از تعادل است. همه افکار و اعمال و حتی وضعیت تندرستی جسمانی و روانی ما از همین اقیانوس آگاهی سرچشمه می گیرد.

انسان موجودی است که در تمام طول روز لحظه ای از تفکر باز نمی ماند. هر فکری که از ذهن می گذرد، بر ترکیبات شیمیایی بدن تاثیر می گذارد و اگر افکار انسان منفی و مخرب باشد موجب ویرانگری حالات روانی او می شود. این گونه هیجانات و تنشها به جسم لطمه زده و سبب بیماری هایی از قبیل عوارض قلبی، فشارخون، انواع بیماری های عصبی و غیره می گردد.پس تفکر مبنای عمل است، عمل مبنای حصول نتیجه است و نتایج به ما احساس خشنودی ناشی از تحقق هدف می دهد. این موضوع را از دیدگاه علمی بررسی می کنیم . بنا بر قوانین فیزیک، هر چیزی که موجود است از لایه های انرژی است. از آنجا که افکار نیز وجود دارند، آنها نیز باید از ابتدایی ترین شکل انرژی تشکیل شده باشند. که مبنای آنها همان حوزه شعور و انرژی است که زیر بنای کل آفرینش است.

حال در تمرین مرتب تکنیک آرامش سلام " این حوزه انرژی، در درون ما متصل می شود و ما به این منبع شعور اتصال پیدا می کنیم و روز به روز هوشمندتر و پر انرژی تر می شویم.

بنابراین تکنیک آرامش سلام، جریانی است که به وسیله آن فرد با منبع شعور، در زیر بنای تفکر ارتباط می یابد.

                                                                         

  قلب انسان

از آنجا که قلب یکی از مهمترین اجزای بدن انسان است، تحقیقات فراوانی در ارتباط با آن صورت گرفته است.

در اهمیت قلب باید دانست که این عضو مهم در آغاز خلقت جنینی، بسیار زودتر از مغز خلق می شود. بدین معنا که دو هفته پس از تشکیل جنین، مجموعه ای از سلول ها در منطقه بالای جنین در کنـار یکدیگر جمـع شــده، قـلـب را پــدیــد می آورند. این سلولها ابتدابه شکل حرف U در آمده سپس اساس قلب را تشکیل می دهند. بعد از آن سـلولهای دیـگر رشـد می کنند تا شبکه ای از عروق خونی را تشکیل دهند. این سلول ها، 22 روز پس از تشکیل جنین، زمینه اولین تپش قلب را با 60 بار در دقیقه فراهم می سازند. در پایان هفته چهارم خون و عروق قلب جریان می یابد، این در حالی است که بیشترین سلول مغز در 5 ماهه آخر بارداری تشکیل می شود.                                                                                                                       

اصولا دانشمندان در خلال سالیان متمادی، قلب را از نظر فیزیولوژی مورد بررسـی قرار داده  و آن را تـنـها یک پـمـپ می دانستند، اما در اواسط قرن بیستم و با آغاز قرن 21، دانشمندان ثابت کرده اند که قلب در حدود 000/40 سلول عصبی دارد که کار ذخیره سازی اطلاعات را بر عهده دارند. در واقع قلب با این تعداد سلول عصبی همچون یک دولت مستقل عمل می کند و فرمان لازم را به مغز صادر می کند.

بنابراین هر سلول از سلول های قلب، منبع مهمی برای ذخیره اطلاعات است. این امر موجب شده که دانشمندان از حافظه قلب، سخن به میان آورند.

قلب دارای حافظه است و فرکانس هایی را ارسال می کند، این فرکانس ها می تواند با قلب های دیگران تفاهم داشته باشد و به تنظیم دستگاه ایمنی بدن کمک کند، قلب با نظم موسیقیایی اش، بر مجموعه بدن حاکمیت مطلق دارد؛ بنابراین وسیله ارتباطی بین سلول های بدن با جریان ناشی از پمپاژ خون است و از این طریق اطلاعات از قلب به همه جای بدن منتقل می شود. و از آنجا نیز اطلاعات به دیگر سلول ها انتقال می یابد، از این رو قلب تنها خون پاکیزه را به جسم نمی رساند بلکه بدن را به اطلاعـات جدید تجهـیز می کند. از جمـله تحقیقـات شگفـت انگـیزی که در انستیتـو قلـب مـوسـوم به Heart Math صورت گرفته این است که محدوده الکتریکی قلب بسیار قوی است و حتی می تواند بر افراد اطـراف ما نیـز تاثیـر بگـذارد. یـعنـی انـسـان می تواند از طریق قلب به دیگران متصل شود بدون اینکه با آنها حرفی بزند.

 

مراقبه – تکنیک گذر به فراسو

 

مراقبه یکی از تمرینات بسیار موثر در ایجاد خلاء فکری است. این تکنیک که امروزه علم آن را کاملا تائید کرده است، نقش موثری در ایجاد آرامش دارد.

مراقبه، تکنیکی برای "دستیابی به لایه های عمیق فکر" است و شخص می تواند با تمرین این تکنیک، به منشاء ایجاد فکر دست پیدا کند. آنچه که ما آن را فکر می نامیم، انرژی است که به سطح مغز آمده است. یعنی از منشاء خود به مروربالا آمده تا به سطح مغز رسیده است.

تولید و ایجاد فکررا غالبا به سطح و عمق دریا تشبیه می کنند. همان طور که یک حباب، ابتدا در عمق دریا به صورت بسیار کوچک ایجاد می شود و کم کم بالا می آید و هم زمان با بالا آمـدن، بـزرگ و بزرگـتر می شـود تا بـه سطـح آب می رسد، فکر نیز چنین روندی را طی می کند. ابتدا از لایه های عمیق مغز عبور می کند و آنجا ما آن را احساس و تجربه می کنیم و می گوییم که فکری به ذهنمان خطور کرد. در دریا، سطح آب پر از موج و تلاطم و حرکت است ، نوسان فراوان دارد. اما عمق دریا کاملا ساکت و آرام است و آن تلاطم و نوسانی که در سطح مشاهده می شود، ابدا در عمق نیست. با آنکه همه حباب ها که در سطح به چشم می خورند از همین قسمت های عمیق می آیند که ساکت و آرام است.

ما معمولا با سطح مغز خود در ارتباطیم، آنجا که همه چیز، شلوغ و پر هیاهوست. ما اگر قادر باشیم به قسمت های عمیق تر مغز دست پیدا کنیم و به منشاء فکر راه پیدا کنیم، عملا هم سکوت و سکون ذهنی برایمان میسر می شود و هم به جایی می رسیم که منشاء خلاقیت، تدبیر و تمرکز فراوان است. مراقبه چنین کاری می کند. مراقبه شما را به قسمت های عمیق مغز می برد، به سکوت ذهن، به سکوت فکر و به خالی درون.

ناخالصی های فیزیکی سلولها، دارای معادل های ذهنی هستند نظیر: خشم، ترس، آزمندی، رفتار غیرارادی، شک و تردید و دیگر احساسات منفی. بنابراین توانایی آن را دارند که به اندازه هر نوع سم شیمیایی آسیب برسانند. همانگونه که قبلا بیان شد پیوستگی ذهن سبب می گردد که حالات منفی به سموم شیمیایی یا به اصطلاح " هورمون های فشار روانی " تبدیل گردند که با بروز بسیاری از بیماری ها مختلف مربوط می باشند. لذا تمامی گرایش های منفی که " آوای روانی " نامیده می شوند می بایستی یکپارچه شده و ذهن را از این سموم پاک کرد. ولی چگونه؟

امکان ندارد که از طریق تفکر در باره زدودن سموم، بتوان ذهن را پاکسازی نمود. یک ذهن خشمگین نمی تواند بر خشم خود چیره گردد و ترس، شعله فروزنده ترس را خاموش نمی کند. بلکه نیاز به  تکنیکی دارد که قادر باشد به فراسوی قلمرویی گذر کند که ترس و خشم و دیگر سموم روانی در آن حکمفرما هستند. این تکنیک مراقبه است و چنانچه به شیوه ای درست تعلیم داده شود و بکار رود، اجازه می دهد که فرد زنجیر همگی سموم موجود در افکار و احساسات خود را بگسلد و تکنیک سلام بـه عـنـوان روشـی سـاده و طـبیـعی دردستـیابـی بـه ایـن مـقصـود تـجـویـز می گردد.

چرا این تکنیک تعمق ماورای اندیشه نامیده می شود؟ اصطلاحی قاطع و بیانگر که مفهوم آن به خوبی درک نشده است. "مراقبه یا فراسویی" در حقیقت به مفهوم " گذر به ماوراء است" در تعمق ماورای اندیشه، ذهن یاد می گیرد که در فراسوی " سر و صدای " اندیشه ها به قلمرویی گذر کند که خاموش، سرشار از صلح و یکپارچه است. از بیماری فراتر می رود تا سلامتی را بیابد.

مراقبه فراسویی

مراقبه فراسویی روشی مکانیکی است که هر صبح و عصر به مدت 20 دقیقه بکار گرفته می شود. در حالت تعمق، شخص با چشمانی بسته و در وضعی آرام روی صندلی نشسته و طبق دستورالعمل، ذکر سلام را بکار می گیرد که بخاطر مفهوم واژه، انتخاب نشده بلکه صرفا بخاطر آهنگ آن انتخاب شده است. فقط، آهنگ این واژه است که ذهن را جلب می کند و بدون تلاش و به گونه ای طبیعی، ذهن را به طرف سطحی ظریفتر از فرآیند اندیشیدن، هدایت می نماید.

همچنان که ذکر سلام در هشیاری شخص می آید و می رود، باز هم در جستجوی سطوح ظریفتری از اندیشه می آید تا سرانجام تمامی اندیشه را پشت سر می نهد. در این مقطع می گوئیم که ذهن به ماوراء رفته است. زیرا دیگر اسیر چنگال هیچ اندیشه ای نیست و در رویاروئی با ژرفترین طبیعت خویش، به هشیاری ناب دست یافته است. سکوت حاکم بر هشیاری ناب، ذهن را بسیار شاداب نموده و موجب می گردد که اندیشه های کهنه و عادات شیوه تفکر و احساس، به میل خودشان کنار بروند. آن هنگام است که ذهن عملا می آموزد که خود شفا یابد.

با کاربرد " تکنیک سلام " انسان ذهن را از حیطه فعالیت خارج نموده و به عرصه سکوت می برد. پس از چند ثانیه یا چند دقیقه، ذهن همانند غواصی که به سطح آب باز می گردد، مجددا به گونه ای طبیعی بالا می آید. چه عاملی موجب این بازگشت می گردد؟

همان انگیزه هایی که در زندگی روزمره ما نقش رهبری را ایفا می نمایند: خواسته های ما، تمایلی خفیف، موجی کوچک از فعالیت را در درون عرصه سکوت ایجاد می کند. این موج کوچـک گسـتـرش می یـابـد و سـرانجام دارای اندیشه ای کاملا شکفته می شوید.

" با این وجود، این اندیشه شکفته همان اندیشه قبلی نیست و صرفا به این دلیل که اندیشه را از سطح ژرفتری از خویشتن خویش بدست آورده اید، دارای هاله ای از شادی و شادابی است."

مراقبه به عنوان درمان

یکی از بهترین نمونه های کاربرد مراقبه در مورد فشارخون بالا است که بعنوان " کشنده بیصدا " معروف است و تقریبا دارای هیج نشانه ای نیست ولی در تعداد کثیری از وقوع حمله های قلبی و سکته دخالت دارد.

ممکن است چنین تصور کنید که کاهش فشار خون خفیف، موقعیت چندان بارزی نیست ولی، حتی افزایش اندک فشار خون نیز، می تواند در دراز مدت بسیار خطرناک باشد. نیمی از مرگ های مربوط به فشار خون بالا، ناشی از فشار خون مرزی است. شرکت های بیمه مـیزان فشـار خـون را بـه عنـوان بـرجسـتـه تریـن شـاخـص طـول عــمر محسـوب می کنند.انتظار می رود که یک مرد میانسال با میزان طبیعی فشار خون ( 12 روی 8 ) شانزده سال بیشتر از کسی عمر کند که دچار فشار خون خفیف ( 15 روی 10 ) است. اغلب افرادی که در سنین زیر چهل سالگی هستند، می توانند تنها با انجام مراقبه، میزان فشار خون خود را به پایین تر از مرز فشارخون بالا( 13 روی 9) کاهش دهند.

همچنین مراقبه قادر است میزان نسبتا غیرعادی کلسترول را پایین بیاورد. کلسترول، عـامـل مـقدمـاتـی خـطر وقـوع حمله های قلبی است. زیرا افزایش میزان کلسترول خون با بوجود آمدن پلاکهای چربی ته نشین شونده که شرایین قلب را مسدود می کنند، رابطه ای مستقیم دارد. ظاهرا شگفت آوراست که ذهن قادر به کنترل کلسترول سرم باشد. مقدار کلسترول سرم از طریق واکنش متقابل پیچیده عوامل گوناگونی تعیین می گردد که همگی جنبه فیزیکی دارند: رژیم غذایی، سن شخص، عوامل ارثی، کارآیی دستگاه گوارش و عملکرد کبد، هر یک بنوبه خـود نـقـش مـهمـی را ایـفـاء می کنند.

اصوات آغازین

این که صداها می توانند هم باعث آزار و اذیت ما شوند و هم قادرند به ما آرامش بدهند، یک حقیقت مورد قبول همگان است. یکی از سلسله عوامل استرس زا، سر و صدای شهرهای بزرگ و زندگی عصر جدید است.

ترافیک، ماشین های آتش نشانی، آژیر اتومبیل های پلیس و آمبولانس ها، صدای بلند موسیقی، صدای بوق یا زنگ خطری که در خیابان یا کوچه مجاور درد گیر آن شروع بکار کرده و.... تا زمانی که این همه سر و صداها کم و یا خاموش نشوند، برای ما بسیار سخت و مشکل است که به آرامش برسیم و علاوه بر آن، صدای موتورهای داخلی ما، که خود سرچشمه از افکار ما می گیرند، واجد اهمیت بسیار زیادی هستند.

آنگاه که انسان یاد گرفته باشد که به فراسوی اندیشه گذر کند( به ماوراء برود)، ذهن او به شیوه ای تازه به روی خود باز می شود. چنین رویدادی بسیار سودمند است ولی همه داستان را در بر ندارد. در این رابطه می توانید شیوه تسلط بر لایه های ظریف و ناملموس ذهن را نیز فراگیرید و تکنیکهای ویژه ای وجود دارد که نخستین آن، اصوات آغازین نام دارد. نامگذاری این تکنیک، بر پایه ارتعاشاتی است که می توان در هنگام آرامش تقریبا مطلق ذهن، ردیابی نمود. این اصوات خفیف تر از خفیف، جنبه اتفاقی ندارند، زیرا تمام طبیعت از آنها ساخته شده است. اصوات آغازین، در سکوت مطلق جهان کوآنتوم مکانیکی پا به عرصه وجود می نهند. الگوهایی را می سازند که در هنگام مقتضی به صورت ماده و انرژی و همگی چیزهایی که دارای گوناگونی پایان نـاپـذیـری بـوده و از مـاده و انـرژی ساخـتـه شـده انـد، شـکوفـا می گردند: ستارگان، درختان، تخته سنگها، انسان، و ...

تئوری زیربنایی" درمان از طریق اصوات آغازین" بر این شالوده استوار است که ذهن قادر است به سطح کوآنتوم بازگردد، اصوات معینی را که احتمالا در مقطعی از مسیر تغییر شکل داده اند، بکار گیرد و به این ترتیب تاثیر شفابخشی را در بدن برجای نهد.

صوت به عنوان درمان

یک پرسش بدیهی این است که: چگونه با میدان واحد پیوستگی داریم؟ از طریق تارهای نامرئی متشکل از ارتعاشات خفیف که اصوات آغازین نامیـده می شوند. با وجود خلاء عظیمی که بین دو الکترون یک اتم هلیوم وجود دارد و آنها را از هم جدا می کند، کماکان آنها با هم هستند، بنابراین می باید یک پیوند نامرئی  و در عین حال شدیدا نیرومند وجود داشته باشد. این پیوند نیز لزوما هدفی دارد، زیرا هر اتمی که در جهان هستی وجود دارد، بی نقص و کامل است و تا ابد نیز کامل می ماند.

عارفان ادعا می نمودند که این پیوندها را ردیابی نموده اند. پیوند هایی که از طریق اصواتی که به زمینه هشیاری آنها راه یافته اند به عنوان چسب جهان عمل می کنند. عارفان که این اصوات را شنیده بودند، می توانستندآنها را بازسازی کرده و به دیگران انتقال دهند. یک صوت آغازین را می توان چون کلامی به زبان آورد و یا چون ترانه ای به آواز بلند خواند. ولی چنانچه در درون و به عنوان یک صوت ذهنی بکار گرفته شود، تاثیری نیرومندتر خواهد داشت. موارد کاربرد اصوات آغازین، دلیل واقعی بودن آنهاست. اگر همانگونه که عارفان ادعا می نمودند، بدن در اساس به وسیله صوت بهم پیوسته و یکپارچه شده باشد، بنابراین بروز بیماری بر این دلالت می کند که اصوات نامیزان و ناهماهنگ شده اند.

یک صوت آغازین نیز به همین طریق عمل می کند ولی هدف متفاوتی دارد. هر یک از فرآیندهایی را که در بدن جریان دارند می توان به سلسله گامهایی تقسیم نمود که شامل مراحل معین 1-2-3-4-5 و غیره است. به دیگر سخن، هر فرآیندی دارای یک نقطه آغاز، میانی و پایانی است و به نحوی ترتیب یافته است که هیچ بخشی از فرآیند مجاز نیست از مرحله خاص خود خارج گردد. این مراحل می توانند نمایانگر الگویی از شلیک نورونها در مغز، رها شدن یک نورپپتید و ترشح یک آنزیم و غیره باشد.

خود DNA چیزی بیش از عادی ترین انواع اتم نیست که از طریق نوعی توالی ارتعاشات بسیار ظریف که نمی توان با ابزار عادی اندازه گیری نمود، بیکدیگر پیوسته اند. و همین ظرافت بسیار است که این ارتعاشات را نیرومند می کند. هر نوع انحرافی ولو به اندازه یک میلیونیم میلیمتر کافی است که شعور بدیع و بی نظیرDNA  را فرو پاشد. و این ارتعاشات مستحکم ترین پیوندهای موجود در طبیعت هستند.

این ارتعاشات را هرگز نمی توان به طریق عقلانی تجزیه و تحلیل نمائیم ولی می دانیم که وجود دارنـد و طبیعـت با همـاهنـگی کـاملی آنـها را تـرکـیب می نماید. با این وجود گاه پیش می آید که یکی از این ترکیبات از خط خارج گردد. در چنین صورتی بکارگیری صوت آغازین توصیه می شود که اختصاصا به این منظور انتخاب شده است. بجای این که این صوت از طریق فیزیکی بکار برده شود، بایست نظیر قالب یا صفحه ای روی سلول های مختل شده قرار گیرد و با اصلاح توالی اصوات در قلب سلول، سلولهای مختل شده را بار دیگر به خط آورد.

می دانیم که در مورد عارضه ای نظیر آنژین قفسه صدری، مغز نشانه های مشخصی را از طریق مولکولهای پیام رسان ارسال می دارد که هر عصب و ماهیچه را در لایه های میانی عروق خونی تحریک نموده و موجـب انقبـاض شـرایین می شوند. این انقباضات معلول دریافت نوعی پیام نادرست می باشند. بطور مثال، برخی از داروها، نظیر بتابلوکرها از این واقعیت سود گرفته و سد راه پیام رسانان شیمیایی مغز می گردند، بطوریکه این پیامها هرگز دریافت نمی شوند، ولی باید در نظر داشت که منشاء اصلی این مولکولها، ذهن می باشند. به همین لحاظ چنانچه مستقیما به فرآیند اندیشه راه یابیم و این انگیزه های آنی مغز را اصلاح نمائیم، نه فقط شیوه درمانی موثرتر خواهد بود، بلکه مسلما از روش ملایمتری استفاده کرده ایم. هدف صوت آغازین همین امر است.

روش یادگیری صوت آغازین

تکنیک صوت آغازین یک روش درمانی پزشکی است که پس از تشخیص کامل وضعیت بیمار، بوسیله یک پزشک واجد صلاحیت به بیمار تعلیم داده می شود. شیوه دیگر، ثبت نام در دوره های خاص که توسط  کلینیک های تخصصی آموزش داده می شود.

آگاهی به این امر که اساس بدن انسان، شبکه ای از اصوات است، کشف بزرگی بشمار می آید و آنگاه که این دانش عملا بکار گرفته شود، نتایج چشمگیری را بدست می دهد. در عرض فقط چند ساعت، تصویری که از خود داریم کاملا دگرگون می شود و در اکثر موارد، افراد تحولات شدیدی را در میزان بینش خویش گزارش می نمایند.

صوت آغازین، نمودی بی نقص و کامل از این مورد است:" جهان همانگونه است که خود می باشـید." آنگـاه کـه دریـچـه بینـش شمـا" در ایـنـجـا " بــاز می گردد،" در آنـجـا " نیز همه چیز برای شما مکشوف می شود. 

 صوت سلام  و خواص آن

صوت در تکنیک سلام فرکانسی است که برای جلوگیری از افکار و خاطراتی که به ذهن ما هجوم می آورند و برای محافظت کردن یا آزاد شدن از دنیای مادی استفاده می شود.

صوتی که ما دراین تکنیک بکار می بریم کلمه "سلام" است "سلام"  نام شریف خداوند و به معنی صلح، آرامش و سلامتی و کلید ارتباطات است و این کلمه حاصل ارتعاش صوتی و انرژی معینی است که قصد وعمل موثر آن تغذیه روح فرد است. صوت سلام الگوهای انرژی را فعال می کند. گره ها را با ز کرده و جریان زندگی را افزایش می دهد. صوت و ارتعاشی که با سلام توسط ما ایجاد می شود، ضمن انبساط درونی و ایجاد صلح و آرامش در ما، ما را به شعور هستی متصل می کند. هنگامی که انسان ها به درستی صوت سلام را بکار برند، انرژی سازنده ای را به فضا می فرستند، مانند گلهایی که پس از شگفتن، عطر دلپذیری را در فضا پخش می کنند. گل در شرایط عادی به صورت رنگ و بو بر محیط اطراف خویش اثر می گذارد، که این آثار مربوط به جسم گل است. اگر وجود مادی گل تبدیل به انرژی شود، در آن صورت آثار آن میلیون ها برابر زیادتر خواهد شد.

چگونه به مراقبه بپردازیم؟

تمرین مراقبه بسیار ساده و آسان است. شما در هر وضعیتی که دوست دارید بنشینید. مراقبه، حتما باید در حالت نشسته باشد. روی صندلی، مبل و یا هر جایی که احساس راحتی می کنید، در حالت نشسته، وضعیتی راحت به خود بگیرید. چشم های خود را ببندید و سکوت کنید. ما باید از این نکته مطمئن باشیم که در این مدت که حداکثر نیم ساعت است، کسی آرامش ما را به هم نزده و مزاحم نشود، و سپس پنج مرحله زیر را شروع می کنیم:

 

مرحله اول: آرام شدن حواس ( 5 دقیقه )

در این شرایط ضمن توقف هر نوع فعالیت جسمی یا حرکتی، ذهن نیز از تمرکز و تعمق بر روی هر موضوع یا مضمون خاصی رها شده و به فرد این اجازه داده می شود که به صورتی کاملا غیر فعال و بی توجه فقط"در اینجا" و در "این لحظه"باشد. در این شرایط تا آنجا که ممکن است، به خودمان این امکان را می دهیم که ، رها آرام و غیرفعال باشیم.

مرحله دوم: احساس خوب داشتن ( 5 دقیقه )

هرگاه که ما نگران و عصبانی باشیم، هرگز نمی توانیم شبها به راحتی بخوابیم و خواب آرامی داشته باشیم؛ زیرا ما بایستی به اندازه کافی احساس کنیم که در شرایط امنیت و آرامش قرارداریم تا بتوانیم آرام شویم و ضمنا، باید بتوانیم تمام آن افکار منفی و ویرانگری را که می توانند ما را در شرایط مشغولیت ذهنی توام با تنش و اضطراب نگه دارند، از خود دور سازیم.

مرحله سوم: کم کردن از تحرکات ذهنی ( 5 دقیقه )

زمانی که ما افکار منفی را کنار بگذرایم و هر گونه خیالپردازی را متوقف و کلیه فعالیت های ارادی مغزی را خامـوش کنیـم، هـنـوز ذهـن بـرای خـود حرف هایی دارد، که نزد خویش زمزمه می کند. راه درست آرام کردن ذهن، جنگیدن یا نهیب زدن به آن نیست، بلکه دراینجـا استـفـاده از یـک صوت کـه همـان" سلام" است این موقعیت و امکان فراهم می گردد که افکار، خاطـرات و خیـالات دور شـونـد و در طی ایـن مـدت که صـوت سـلام را از نـظرمـان می گذرانیم انرژی از سر به تن ما، شروع به جریان کرده و کالبد خسته و تهی از نیروی ما را قدرت و توان می بخشد.

مرحله چهارم: آرام کردن بدن ( 10 دقیقه )

زمانی که ما از شروع احساس آرام شدن، در قسمت های مختلف بدنمان، آگاهی پیدا کنیم، این مرحله آغاز شده است، ما از این جریان بیشتر به عنوان " آرام شدن" و" آرام بودن "  نام می بریم، زیرا همیشه این امکان برای بدن ما وجود دارد که بیشتر و بیشتر آرام شود. اگر شما کمی تمرین کنید، خیلی ساده می توانید نظاره گر بی توجه قسمت های مختلف بدن خود باشید و یا به بیانی دیگر، به طور اجمالی به سطوح متفاوت اندامتان نظری بیفکنید و بالخصوص متوجه قلبتان شوید.

مرحله پنجم: خود را رها کردن ( به دلخواه )

خود را رها کردن یک حالت آرام شدن کامل و جامع ذهنی، عاطفی و هم خارج شدن از تنش ها و انقباضات عضلانی است. شما هر قدر که امکان داشته باشید می توانید از این وضعیت لذت و بهره ببرید. از سوی دیگر این مرحله، که مرحله پایانی آرام شدن ذهن و بدن است. به صورتی قسمت های مختلف را با یکدیگر پیوند می دهد، که شما خیال می کنید یا در می یابید که بقیه مراحل به گونه ای همزمان، در حال جریان یافتن هستند. و اگر در میان افکار مزاحمی سر برسند، ما فورا صوت " سلام " را از نظر می گذرانیم. مرحله پنجم، مرحله " کاری انجام ندادن " و" اینجا، و در این لحظه بودن" است.

 

اتمام مراقبه

هر موقع که می خواهید از یک وضعیت عمیق آرام بودن خارج شوید، به خودتان این امکان را بدهید تا خروج به آهستگی و بتدریج صورت گیرد. اگر شما بخواهید خیلی سریع از این شرایط خارج شوید، درست مانند این است که یک بامداد به دلیل اینکه کمی دیرتر از خواب بیدار شده اید، با نواختن یک زنگ قوی شما را از خواب بیدار کنند.

 

 

دستورات اخلاقی

 اجرای دستورات اخلاقی زیر برای اینکه همیشه آرامش داشته باشیم.

پیامبر فرمود:

نیکویی در زیبایی لباس و زندگی نیست، بلکه نیکویی در آرامش خاطر و وقار است.

                   

10 راز کاربردی برای بدست آوردن اطمینان قلبی و آرامش ذهنی

 

راز اول: با خدا ارتباط برقرار کنید

حداقل نیاز انسان به روح خدایی، مانند احتیاج نوزاد است به مادر. به همان میزان که جسم برای ادامه حیات به هوا و غذا احتیاج دارد، روح و باطن نیز به هدایت الهی نیازمند است. آرامش جان، زمینی حاصلخیز است که دانه های" خواست و نیاز " در آن بخوبی می روید، نیازهای بحق خود را در یاد خداوند که آرامش جان وقلب است، بکارید تا بخوبی تحقق یابند. خداوند همراه کسی است که او همراه خداوند باشد. با توجه به خداوند و خواندن نام های او، همراهی و پشتیبانی خدا را به سوی خود جلب کنید. هر چه ارتباط شما با خدا، " آن نیروی عظیم و خرد لایتناهی " بیشتر و بیشتر شود، آرامش و نشاط بیشتری را در خود تجربه می کنید و هر چه ارتباط شما با خدا محدودتر شود، ترس و اضطراب بیشتری بر شما چیره می شود. خـداوند فرموده است: "اگر مرا یاری کنید، شما را یاری می کنم و قدم هایم را استوار می گردانم.

یاد خدا بودن یعنی بر اساس قوانین الهی رفتار کردن" کمک به دیگران، نرنجاندن دیگران، احترام به والدین و غیره. " یـار خـدا بـودن" در واقـع هـمان "یاری کردن به خود"  است.

راز دوم: مثبت فکر کنید

هر فکر، صورتی از انرژی است که در جهت نیکی یا بدی خود تولید می کنیم. با اندیشیدن به افکار بهشتی با نیروی بهشتی مرتبط می شویم، شادی را احساس می کنیم و آفتاب سرور را هر جا که می رویم، می تابانیم. یاد بگیرید که احساسا تتان را از طریق افکار مثبت مهار کنید. به دقت افکارتان را زیر نظر بگیرید و هنگامی که یک فکر منفی هجوم می آورد، خودتان را وارسی و به جای آن فکری مثبت جایگزین کنید. ذهن مثبت، اوضاع مثبت را به خود جلب می کند. به خاطر داشته باشید که عالم به نیات ما پاسخ می دهد. افکار و عقاید ما به صورت انرژی از وجودمان ساطع می شود و به جهان بیرون راه می یابد و محیط سعی می کند آنچه را که ما می خواهیم به ما هدیه کند. راز توفیق آن است که میزان انرژی خود را در جهت مثبت و صعودی افزایش دهیم و برای خود و دیگران همیشه بهترین ها را بخواهیم. چرا که حتی  در مورد دیگران نیت بد و منفی داشته باشیم آثار مخرب آن گریبانگیر خودمان می شود. چه زیباست که بهترین نیات و آرزوها و افکار را برای خود و دیگران داشته باشیم تا به اوج آرامش و شادمانی برسیم.

راز سوم: قضاوت خود را به تاخیر بیندازید

در این جهان، هیچ حادثه ای بر حسب تصادف اتفاق نمی افتد و در همه وقایعی که روی می دهند، لطف و رحمت الهی نهفته است، تمام حوادث برای ما پیام هایی دارند که سبب تکامل روحمان می شوند. مثلا شما می توانید پیام آن حادثه بسیار بد را بعد از گذشت مدت زمانی بفهمید و یا حتی ممکن است تا زمانی که زنده هستید متوجه نشوید. زیرا بسیاری از این وقایع فراسوی ادراک ما و جزء اسرار الهی است و تلاش برای فهم حکمت خداوند با هوش محدودمان مانند سنجش اقیانوس با پیمانه است. همچنین در ذهن الهی از دسـت دادنـی وجود نـدارد و اگـر شما بـه ظـاهر چیـزی را از دسـت می دهید معادل آن شی و یا بالاتر از آن را بدست خواهید آورد و تمام این اشیاء به عنوان وسیله ای برای تکامل و زیبایی روح شما هستند. بیایید کاملا بپذیریم که در هر موقعیت نامطلوب، نیکی پنهانی برای همه وجود دارد. "ساقی هر چه ریزد از لطف اوست".

راز چهارم: بر آرامش درونی تمرکز کنید

در دل توفان هم، آرامش نهفته است مهم نیست که در هر زمانی از روزچه اتفاقی بیفتد. هر چه مسائل به نظر مشکل و پردردسر بیایند و هر چقدرهم بخواهیم کارهای زیادی را در آن واحد انجام دهیم باید فقط به خلوتگاه درون خود بازگردیم و آرامش درونی پیدا کنیم. برای دسترسی به خلوتگاه درونی چشمهایتان را ببندید و روشنایی آرام و ملایمی را در درون خود تصور کنید. این فضا جایی است که ضربان قلب شما به فرمان شما می تپد. به آنجا بروید از دوردست درونتان صدایی می آید که هر چه می توانید، به هر شکل که می توانید، هر وقت که می توانید، به همه اشخاص تا زمانی که می توانید خوبی کنید" سپس نور سفیدی فضای دلتان را آرام می کند،حال بر این آرامش حاصل شده تمرکز کنید.

راز پنجم: از آنچه هستید راضی باشید

بدن وسیله زندگی است نه جوهر آن. آنقدر که ما انسان ها با ظاهر جسمی خود مشخص می شویم یک درخت با تنه اش مشخص نمی شود. تجربیات ما باید مثل شاخه های درخت به ما شکل بدهد ولی این کار را نمی کند. فقط جوهره وجودمان است که با شرایط محیطی از بین نمی رود، شکسته نمی شود و یا در معرض دید و بررسی دیگران قرار نمی گیرد. وجود داشتن، پر معنا و پر مفهوم است. من وجود دارم، من هستم، من اینجا هستم، من در حال شدن هستم، تنها من هستم که زندگی ام را می سازم و ... ما انسان ها در این دنیا ماموریت خاصی داریم، با کمک کردن به دیگران و مهرورزی به آنان باعث تکامل روحمان می شویم. رسالت اصلی ما در این دنیا بیدار شدن و بیدار کردن است و زندگی ما به منزله یک سفر است مانند: بیداری روحی، بیداری جسمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... بیداری به زمان، مکان و خلاصه در یک کلام " بیداری الهی"

راز ششم: به دستورات اخلاقی احترام بگذارید

از کنجکاوی کردن در زندگی دیگران دوری کنید. از خواندن نامه های شخصی و دفتر خاطرات محرمانه دیگران و گوش کردن به مکالمات خصوصی آن ها اجتناب نمایید. بدون در زدن و اجازه گرفتن وارد هر مکانی نشوید. سعی در اثبات درستی نظرات و عقاید خود به دیگران نداشته باشید. تلاش نکنید که به زور افکار و عقاید دیگران را تغییر دهید، زیرا در صورت رعایت نکردن این دستورات آرامش خود را برهم می زنید. به پدر و مادر خود نیکی کنید. با آنان به صدای بلند صحبت نکنید. زمانی که شما به درگاه خداوند دعا می کنید، این دعاها به صورت شعاعهای نورانی به طرف آسمان بالا می روند و فرشته ها برای اجابت آن به زمین می آیند. ولی در میان این شعاع های نورانی یکی از همه نورانی تر است و فرشتگان به محض مشاهده آن، سریع به آن مورد رسیدگی می کنند. این پرتو قدرتمند و خیره کننده مربوط به دعای مادر در حق شماست. دعای مادر خالصانه ترین دعاهاست." چه زیباست به والدین خود از صمیم قلب احترام بگذارید و نیازهای آنان را تامین کنید، زیرا که مهر و نیکی به آنان سبب آرامش و نشاط در شما می شود

راز هفتم: دید جدیدی پیدا کنید

پرهای دم طاووس رنگارنگ هستنـد و هنگـامـی که از زاویـه ای خـاص به آن ها نـگاه مـی کنیـد، درخشـش و زیـبـایـی بی نظیری دارند. خیلی از مسائل در زندگی، هنگامی ارزش خود را نشان می دهند که از زاویه درست دیده شوند، ولی نگرش های متشابه و کلیشه ای، دیدن این زیبایی ها را مشکل می سازد. اگر به هر مساله ای از زاویه ای درست نگاه کنید، در آن چیزهای زیبایی خواهید دید. سعی کنید همه چیز و همه کس را با چشم های تازه ای ببینید که از طریق عادت، تیره و تار نشده اند. با این روش شما می توانید ثروت های نامحدودی را کشف کنید. به خاطر داشته باشید که اگر از زاویه ای درست به همه چیز و اشخاص نگاه کنید، هر شخص و یا شیء از طرف خالقتان برای شما ارمغان و پیام زیبایی به همـراه خـواهـد داشـت، مـاننـد:  "تمام انسان ها همچون حلقه های طلایی هستند در زنجیره خیر و صلاح من".

راز هشتم: صفت های مثبت خود را افزایش دهید

از غیبت، تهمت، قضاوت نسنجیده در مورد افراد یا حوادث، حسادت، کینه، دروغ، جر و بحث کردن و رنجاندن دیگران به شدت پرهیز کنید. زیرا با انجام دادن اینگونه اعمال تراکمی از نیرو های منفی را به دور خودتان جمع می کنید، کسی که از این همه نیروی منفی عذاب می کشد، خودتان هستید، زمانی که به دیگران خوبی و کمک می کنید، تجمعی از نیرو های مثبت به دور خودتان فراهم می آورید و این نیروهای مثبت باعث آرامش و شـادی شـما می شـونـد، هنگـامـی که وضـو می گیرید، الکتریسیته های ساکن را به سطح بدن خود می آورید؛  آب نیز رسانا است و شما امواج آلفا ( امواج آرامش بخش) تولید می کنید، با کشیدن مسح سر این امواج را به کورتکس مغز انتقال می دهید و باعث می شوید  که ناحیه شلوغ ذهن آرام گیرد. با مسح پا، انتقال امواج آلفا را در اندام های پائینی سرعت می بخشید، بیشترین منطقه ای که در روی کره زمین امواج آلفا دارد، خانه کعبه است. زمانی که شما نماز می خوانید و در جهت خانه خـدا قـرار مـی گـیـریـد، 7 قسمت بدن شما با زمین تماس می گیرد، امواجی را دریافت می کنید که موجب آرامش شما می شوند. برای افزایش نیروهای مثبت خود می توانید در وان حمام پر از آب با مقداری نمک، به مدت 30 دقیقه قرار بگیرید. در بطری های رنگی آب آشامیدنی بریزید و به مدت 2 ساعت در معرض نور شدید آفتاب قرار دهید و سپس آن را در یخچال قرار داده و در موقع لزوم بنوشید. بدون کفش و جوراب برروی چمن راه بروید؛ زیرا طبیعت منبع انرژی نیروهای مثبت است.

راز نهم: حس ها را از همدیگر جدا کنید

اغلب، ما به این مساله توجه چندانی نداشته ایم که حواس پنجگانه خود را از یکدیگر تفکیک  و آن ها را بصورت مجزا  از یکدیگر حس کنیم. ذهنتان را برای بالا بردن آگاهی حسی پرورش دهید. امروز بر بینایی تمرکز کنید، فردا بر مزه، روز بعد بر بویایی و ... مثلا: زمانی که در حال دوش گرفتن هستید، قطرات آب را روی بدن خود احساس کنید و از این که باعث تمیزی و آرامش شما می شود، لذت ببرید. موقعی که در حال غذا خوردن هستید، فقط بر طعم و مزه غذا تمرکز کنید. وقتی در حال ریختن چای در استکانتان هستید، به صدای ریزش آن گوش دهید. به این ترتیب، شروع به جدا کردن تجربیات حسی تان از یکدیگر کنید و از بابت هر کدام لذت ببرید.

راز دهم: وسایل اضافی را از محیط زندگی تان خارج سازید

اشیاء درون خانه تان را لمس کنید و از خودتان بپرسید آیا به این وسایل احتیاج دارم؟ کتاب ها را از درون قفسه بیرون بیاورید و ببینید آیا دوباره قصد خواندن این کتاب ها را دارید. هر شیء یادگاری را بررسی کنید و از خودتان بپرسید آیا هنوز لحظه ای را که این شیء به یادم می آورد، برایم مهم و با ارزش هستند؟ لباسهایتان را باز کنید و توجه کنید که آیا به تمام این لباس ها احتیاج دارید و از آخرین باری که آنها را پوشیده اید چقدر می گذرد و آیا دوباره تصمیم به پوشیدن آنها خواهید گرفت؟ بعد از اینکه بررسی کاملی به عمل آوردید، تمام وسایل و لباس های اضافی تان را به دیگران ببخشید و یا آنها را حراج کنید. زیرا هر شیء انرژی خود را دارد و اگر بکار نرود در خانه به راکد تبدیل می شود. همچنین جای مناسبـی بـرای جونـدگان و پـشـه هـا می گردند. پس مراقب باشید و بگذارید انرژی آزادانه جریان یابد و هوا جاری گردد. اگر کهنه ها را نگه دارید، تازه ها جایی برای تجلی خویش نمی یابند. پس برای چرخش انرژی و پیشرفت زندگی تان وسایلی را که مورد احتیاج تان نیست از محیط خارج کنید.

 

 

Top